از روزجمعه 29 خرداد 88 تاامروز، جمعه 29 خرداد 94... شش سال فاصله
ولی انگار همین امروز مولایمان خطبه خواند.
- ۰ نظر
- ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۳
از روزجمعه 29 خرداد 88 تاامروز، جمعه 29 خرداد 94... شش سال فاصله
ولی انگار همین امروز مولایمان خطبه خواند.
بحرین،لبنان ،فلسطین،افغانستان وپاکستان از جمله دیگر کشورهایی هستند که باتاخت وتازعوامل استکباری صهیونیستی در این کشورها ثبات امنیت در نازلترین سطح خود باشد و هر روز شاهد گسترش نا امنی وکشت و کشتار مردم بی گناه، در این کشورها هستیم که توضیح بیشتر پیرامون وضعیت این کشورها در این مقال نمی گنجد.
هدف نگارنده از این مقدمه کوتاه ،در حقیقت ترسیم یک جغرافیای وحشت و نا امنی در ذهن خوانندگان می باشد تا بحث اصلی این نوشتار بر این ابتناء تنظیم شود.آنچه که از این مقدمه کوتاه باید استخراج شود این است که وضعیت امنیت ایران را با کشورهای فوق الذکرمقایسه کنیم و در جهت حفظ این نعمت ارزشمند - که عقلا و شرعا در قبال حفظ امنیت مسول هستیم- قدم بر داریم.برای تک تک آحاد امت اسلامی باید امنیت وحفظ آن ،به عنوان یک دغدغه مطرح باشد و یک لحظه هم آن را فراموش نکنیم!چرا که دشمن دائما در حال تهدید می باشد و یک لحظه هم چشم فرو نبسته .اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که در این آشفته بازار امنیت درمنطقه چگونه می توان پاسدار امنیت ایران اسلامی باشیم؟اساسا چگونه می توانیم برتقویت بنیه ی امنیتی کشور بیفزاییم وسهمی در ارتقاء آن داشته باشیم؟ به نظر راقم این سطور، ضریب بصیرت و بیداری مردم نقشی بی بدیل در افزایش امنیت و ثبات ان دارد و در واقع مولفه بیداری و بصیرت مردم، تامین کننده امنیت در کشور می باشد.این در حالی است که اگر اوضاع این روزهای جامعه را مورد مداقه قرار دهید به این نکته پی خواهید برد که ضریب هوشیاری و آمادگی جامعه درتراز با شرایط منطقه و تهدیدات دشمنان نیست. در حقیقت این طور به نظر می رسد که منطق درونی جامعه در شرایط جنگ وتهاجم به سر نمی برد وحال آنکه مولای متقیان حضرت علی (ع) در خطبه 27 می فرماید:" به شما گفتم با دشمنان بجنگید پیش از آنکه با شما بجنگند... به خدا سوگند با هیچ قومی در خانه اش نجنگیدند مگر آنکه او را خوار ساختتند". شاید همین یک جمله کافی باشد تا دکترین دفاعی – امنیتی ما بر اساس همین اصل بسط یابد.در حقیقت این جمله ما را دعوت می کندبه بیداری و هوشیاری و اینکه یک لحظه هم نباید غفلت ورزید، و با تمام فراست تحرکات دشمن و اظهارتش را دنبال کنیم و به عبارتی از خواب سیاسی بیرون بیاییم.نگارنده باز شما را دعوت می کند به خطبه 34 نهج البلاغه که حضرت علی می فرمایند:"برای شما نقشه می کشند و شما نقشه نمی کشید.از قلمرو و اطراف شما می کاهند اما ناراحت و خشمگین نمی شوید. چشم از شما بر نمی دارند و نمی خوابند اما شما در غفلت غوطه ورید..." . امروز دشمن نگران عمق استراتژیک ایران در منطقه می باشد و در پی آن است که مانع صدور انقلاب در منطقه و جهان شود.شاید مصداق بارز آن ، کشاندن جنگ های نیابتی به نزدیکی مرزهای ایران می باشد تا ایران هم سهمی از این آشوب داشته باشد و در پی آن جمهوری اسلامی ایران نفوذش در منطقه کاسته شود. اگر در ذهن خود اوضاع ملتهب غرب آسیا را مجسم کنید قطعا پی خواهید برد که آرامش، امنیت و ثبات ایران بی نظیر است.بنابراین چاره ای جز پاسداری از این امنیت بی نظیرنداریم و این امر میسور نمی شود مگر اینکه با بصیرت و نگاهی ژرف اندیش مسائل را دنبال کنیم.
هدف از این وجیزه این بود که مسولان، نخبگان حوزوی و دانشگاهی،اصحاب رسانه با تشریک مساعی در صدد افزایش هرچه بیشتر عقل امنیتی عموم جامعه باشند تا افراد جامعه صرفا مصرف گرا در حوزه امنیت نباشند وسهمی ویژه و اثر بخش در تولید امنیت ملی داشته باشند.آنچه که شایسته و بایسته است عبارتست ازهمه سطوح جامعه باید به فراخور دانش و سطح آگاهی ،ضمن اشراف به مسائل مختلف فرهنگی ،سیاسی و اقتصادی توانایی تحلیل درست این مسائل را داشته باشند تا میوه آن در ثبات بیشتر امنیت -که حفظ آن یک واجب عقلی و شرعی می باشد- چیده شود.
از دل خاک برای دل مرده ی ما فاتحه ای بخوانید تا زنده شویم
هرکس شهید حق شد، همراه با حسین است
آری مسیر عشق از، عبـــاس تـــا حسین است
در کربــــلای این عصــــر، سوگنـــد بر ابوالفضل
لبیک یا خامنـــــــه ای لبیک یا حسیـــــــن است
پیام 175 شــــهید غـــــواص
ما با دستان بســـته مقاومت کردیم، شما با دستان بـــــــاز چکار کردید !
دیروز تونستم که در مراسم بیست و ششمین سالگرد ارتحال امام شرکت کنم. چون از همون ابتدا بنا رو گذاشته بودم در مراسم سخنرانی شرکت کنم بلافاصله بعد از صرف صبحانه با بچه ها عازم محل سخنرانی شدیم. حول و حوش ساعت هفت و نیم صبح در محل سخنرانی مستقر شدیم و در حدود سه ساعتی همون جا منتظر نشستیم که حضرت آقا تشریف بیارند و سخنرانی کنند. مجموعه اتفاقاتی که در اطرافمون افتاد اینقدر جالب و قشنگ بود که این سه ساعت برامون به اندازه 5 دقیقه گذشت و هیچ احساس خستگی نکردم. اتفاق جالبش این بود که با هرکسی صحبت می کردیم اول می گفتند، اصفهانیه! اونجایی که تصمیم گرفتیم با بچه ها بشینیم یه چند نفری خوابیده بودند - نگو که اینها مسول انتظامات بودند- من بالاسرشون ایستادم و گفتم واقعا رو هم خوب چیزیه شما توی این جمعیت خوابید!و ما جا نداریم. یه دفعه یکیشون چشماشو باز کرد و با لهجه اصفهانی گفت: رو هم خوب چیزیس، من شما اصفهانیا را بزرگ کردم، بلند نمیشیم.
مکان ما دقیقا بین ستون اول و دوم (سمت چپ)
تنهاخاطره ای که از رحلت امام به یاد دارم فقط گریه مادرم هست که اون روز به شدت گریه می کرد اگر نگویم ضجه ، ومن هم ایستاده بودم و نگاهش می کردم.
شب جمعه گذشته خدا قسمت کرد که برم توی یه هیئت سکولار! هیئتی که اگه هنگام خروج از مسجد ازم مصاحبه می کردند که نظرتون راجع به این هیئت چیه؟میگفتم احمق تر و ابله تر از اینها کس دیگه ای فکر نمی کنم باشه! احمقها دارند از امنیت و آرامش این نظام استفاده می کنند اون وقت مداحشون می گد چرا حکومت علی پیاده نمیشه و ناسزا میگه!نامردها اسم شهدا رو نمیارند از این وقیح تر و نامردتر چیه؟ می دونید برای چی میگم احمق؟ مداحشون میگه ما لعن می فرستیم اونها هم ما رو لعن کنند!!! چه عیبی داره، اوج خریت رو می بینید. اگه تمام غریتت رو می خوای در لعن گفتن نشون بدهی، مردی برو تو فرودگاه جده لعن بگو تا مامورای جده اونا رو بیارند جلوی چشماتون!
واقعا ادم نمی دونه در برابر اینا چه بگد؟به موسی گفتند چرا به کوه می گریزی؟گفت از احمق گریزانم. حالا ما هم اگه از دست اینا به کوه پناه ببریم حق داریم.