یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

"بسم رب الشهدا و الصدیقین"
در پانزدهمین روز از ماه خدا در یکی از سالهایی که فرزندان آقا روح الله سودای آسمانها را داشتند به جرگه زمینیان پیوستم. آشنا به علوم آسمان و زمین و علاقمند به تاریخ معاصر ایران.این علاقه من را به سیاست کشاند ولی اهل سیاست نیستم، معتقدم سیاست "اهل"خودش را دارد و ما "اهلیت"آن را نداریم.منتظر انتقادات و پیشنهادات شما هستم.
arrahimi@chmail.ir
اینستاگرام
https://www.instagram.com/ahmadrrahimi

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

فکر می کنم حدود پانزده سال پیش بود که با یکی از دوستان برای بازدید از نمایشگاه صنعت چاپ به نمایشگاه بین المللی اصفهان رفتیم. در راه بازگشت پیشنهاد داد که برویم ورزشگاه نقش جهان و 20 دقیقه پایانی بازی سپاهان و فولاد خوزستان را ببینیم من هم از خدا خواسته پیشنهادشو قبول کردم چون تا بحال جو ورزشگاه رو از نزدیک ندیده بودم وخیلی دوست داشتم یروم  از نزدیک احساسات تماشاگران ببینم. بهر حال حول و حوش ده دقیقه پایانی بود که رسیدیم ورزشگاه خیلی شلوغ بود همه چهارچشمی بازی را دنبال می کردند و با کوچکترین حرکتی در زمین ورزشگاه یک دفعه منفجر میشد دیدن این صحنه ها برای اولین بار برام اتفاق تازه ای بود که خودمم به وجد میومدم ولی چیزی که برام خیلی جالب بود و من رو بهت زده میکرد  اطرافیانم بودند؛ ما در جایگاه طرفداران سپاهان بودیم وقتی سپاهان موقعیت حمله بدست می اورد این بازیکنان فحش می خوردند تا بروند گل بزنند!!! و اگه هم گل نمی زدند که دیگه هیچ.این صحنه اینقدر برام  جالب و بهت آور بود که ناخود آگاه من مات و مبهوت داشتم به یکی از اطرفیانم نگاه می کردم که داشت فحاشی میکرد.  یک لحظه نگاهش به من افتاد  دید دارم با تعجب بهش نگاه میکنم چند بار با گوشه چشم دید که من همچنان دارم بهش نگاه میکنم!! حس کردم خودش هم خجالت کشید از این الفاظ رکیک!!فقط نفر جلوییم خیلی ارام و با وقار ایستاده بود و داشت بازی رو تماشا می کرد که در بین بازی یک لحظه نگاه به عقب کرد و چشم در چشم شدیم  دیدم یکی از مداحان معروف است که سلام علیکی با هم کردیم این اولین و آخرین باری است که در ورزشگاه رفتم و فکر نمیکنم از این به بعد هم بروم چونکه تا زمانی که مادرم در قید حیات بود می گفت راضی نیستم بروید و از این به بعد هم انگیزه و علاقه ای برای تماشای فوتبال در ورزشگاه با این جو بد و این فحاشی ها ندارم

این خاطره را گفتم تا برسم به اقدام اخیر فدراسیون فوتبال که در فینال جام باشگاههای آسیا اجازه داد بانوان در ورزشگاه ازادی حاضر بشوند و بازی  رو از نزدیک ببیند. هرچند این اقدام با فشار های بین المللی همراه بود ولی واقعا برای این تصمیم متاسفم. این تصمیم علاوه براینکه منع شرعی دارد شان خانمها با این جو بد ورزشگاه زیر سوال می رود و به دلیل اینکه حساسیت فونبال بسیار بالاست اصلا مکان خوبی برای بانوان نیست و در آینده مفسده هاب بیشتر ی گریبانگیر فوتبال ایران خواهد شد. اون چیزی که من رو بیشتر ناراحت کرد بازدید مسولین اسیایی و و فیفا که رفتند جلوی تماشاگران خانم ایستادند و دستشون رو روی قلبشون گذاشتند که از این حرکتشون خیلی متنفر و متاسف شدم؛ بهرحال بعنوان عضوی از جامعه به شدت با حضور بانوان در ورزشگاه مخالفم چرا که شانیت خانمها در ورزشگاه زیر سوال می رود و اگر انسان به شرع مراجعه کند و عقل سلیمی داشته باشد به وضوح پی خواهد برد که ورزشگاه جای مناسبی یک بانوی مسلمان شیعه نخواهد بود.

   
  • احمدرضا رحیمی

این شعر رو خیلی دوست دارم تک تک عباراتش خیلی با معنیه و قشنگه. دیشب تو پست قبلی می خاسم بزارمش ولی پیاده کردنش یه کم  زمان میبرد و امروز صبح پیادش کردم . واقعا هیچ چیز معلوم نیست، معلوم نیست سال دیگه باشیم یا نباشیم، معلوم نیست لیاقت و توفیق نوکری کردن داشته باشیم، معلوم نیست توفیق کربلا داشته باشیم و...

 

 

 

دلم دوباره از غم شده آکنده

تاسال بعدی که مرده و کی زنده

خدانگهدار سینه زنا
خدانگهدار روضه خونا
خدانگهدار هیئتی ها
یادش بخیر روضه های شب اول ماه محرم
قشنگترین دقیقه ها که چشمامون میبارید از غم
منم و هوای تو،هوای قشنگترین دقیقه ها
منم و هوای تو،هوای سینه زدن تو کربلا
منم و هوای تو، هوای نگاه به گنبد طلا
منو ازخودم بگیر
خودتا ازم نگیر
آخه من بدجوری آقا به تو وابسته شدم
پیشتم نزدیکتم
دورم از تو پیشتم
آقاجون خودت بگو من از کدوم دسته شدم
دلمو جلابده
باز یه کربلا بده
به خدا من از همه غیر خودت خسته شدم
زندگیم حرم حرم حرم
می بریم حرم حرم حرم

اگه نبودم به جام عزاداری کنید
شب  عاشورا جای منم زاری کنید
خدانگهدار آی نوکرا
خدانگهدار پیرغلاما
خدانگهدار چایی ریزا
از خاطر من نمیره اونا همه لطف و کرم را
عجب صفایی داشت آقا شعر سحر های حرم را
سحر های حرم عجب صفایی داره
سحر های حرم شور و نوایی داره
سحرهای حرم حال و هوایی داره
الهم ارزقنا زیاره کربلا
پیرهن سیامو با گریه از تن میکنم
یادم نمیره با گریه کردم به تنم
خدانگهدار کتیبه ها
خدانگهدارسیاهی ها
خدانگهدار عزادرا
کویر خشکم میدونی تو بارونی روی سر من
بیا شب اول قبر خیلی آقا منتظرم من
کویرم تو بارونی سایته ابر من
شب اول قبرمه لحظه جبر من
بعد عمره سینه زنی پای روضت آقا
میدونم که میای شب اول قبرمن
حسین یا حسین یا حسین یا حسین

 

  • احمدرضا رحیمی


امشب شب اول ماه ربیع الاوله.بالاخره دوماه عزاداری ماه محرم و صفر 1430 تموم شد و برای همیشه به تاریخ پیوست؛ اینکه چقدر تونستیم نوکری کنیم و چقدر مورد قبول واقع باشه الله اعلم...

این هم دست خط برجای مانده از مادرم که چند وقت پیش به دفترچه یادداشتش برخوردم که در صفحه اول دفترچه اش این یک بیت شعر رو نوشته بود پیش خودم گفتم بی مناسبت نیست در شب وداع از ماه صفر این دست خط رو در وبلاگم منتشر کنم.مادرم به مطالعه و نوشتن علاقه خاصی داشت یادمه در سفر حج واجب که در سال 75 داشتند باوجود اینکه هنوز چهل روز نشده بود که در غم از دست دادن پدرشون بودند یک دفتر چهل برگ سفرنامه حج شون را در مکه نوشتند دقیقا یادمه که در بخشی از سفرنامه شون حتی به ابعاد کعبه هم اشاره کرده بودند و اینقدر دقیق به جزئیات توجه کرده بودند ؛ شاید در آینده قسمتی از آنها را منتشر کنم.


  • احمدرضا رحیمی
 مراسم اربعین طی این چند سال اخیر حال و هوای خاصی به خود گرفته است. در سایه امنیتی که در سالهای اخیر در کشور عراق ایجاد شده مردم شور و حرارتی خاصی  قدم در مسیر نجف تا کربلا می گذارند هرچند در سالهای نا امنی هم علاقمندان به امام حسین در این مسیر قدم برمی داشتند و ترسی به دل را نمی دادند که به برکت همین اخلاص و علاقه به امام حسین بود که امروز شاهد یک اربعین چند ده میلیونی هستیم که سال به سال شاهد افزایش حضور شیعیان در روز اربعین در کربلا هستیم.در حقیقت در راهپیمایی عظیم اریعین، پاها انسان را به کربلا نمی رسانند بلکه دلهای مالامال از عشق به امام حسین است که بیش از 80 کیلومتر مسیر را می پیمایید بدون انکه خم به ابرو بیاورد، در این راه همه سختی را به جان می خرند و با چنان شور و شوقی  قدم بر می دارند که نمی توان این حال در کلمات بیاوریم. در این روز شیعیان محبت خود را به خاندان اهل بیت یک بار دیگر در جهان به نمایش می گذارند تا هویت شیعه را معرفی کنند و این حرکت سیلی محکمی باشد به دشمنانی که قصد  دارند هویت شیعه را از بین ببرند. در یک کلام می توان گفت رد پاهای برجای مانده از نجف تا کربلا،پیامی جز زمینه سازی ظهور حضرت مهدی (عج)، مبارزه با ظلم و ستم، نابودی دشمنان اسلام و صهیونیسم و... ندارد.
امسال رزقم این بود که در پیاده روی اربعین شرکت کنم خدارو صد هزار که این توفیق نصیبم شد تا این مسیر سرتاسر عشق به اباعبداله را بپیمایم و منم هم قطره ای باشم از این دریای بیکران عشق و عاشقی. ان شاء الله بزودی خاطرات و عکسهای این سفر را منتشر می کنم تا برای همیشه ثبت بشود.
  • احمدرضا رحیمی