چند وقتی میشه پستی در مورد احوالاتم ننوشته ام هرچند در پستهای قبلی به یک نوعی افکار و عقایدم را بروز داده ام ولی اینکه چکار می کنم،چه برنامه ای دارم و... مطلبی ننوشته ام.ولی میخوام اینو بگم که این یه امر بدیهیه که انسان در هر حالی در امتحان به سر می بره و مثل یک امتحان درسی که هر سوالی جواب خاص خودش را داره برای انسان هم هر حالتی امتحان خاص خودش را داره...فقر، ثروت،تحصیلات و...مثالهایی است که می توان در این مورد زد.

به لطف خدا و به فضل الهی این روزها قلبم سرشار از اعتماد به خداست و هر روز هم محکم و استوار تر از دیروز می شوم و چقدر هم از این بابت خوشحالم و از این که در این حالت هستم چقدر لذت می برم و این را بارها به خدا گفته ام هرچند که می داند... در این بیست و چند سالی که از خدا عمری گرفته ام هیچگاه این حالت با این کیفیت برایم عارض نشده بود که در نوع خودش می تونه تجربه شیرینی باشد...قطعا این به تنهایی کافی نیست و باید تلاش خودم را در مسیری که انتخاب کردم انجام بدهم و به لطف خدا چند روزیه دور جدید مطالعاتم را با توجه به دروسی که در این ترم گرفته ام ،شروع کرده ام.همین فردا پس فردا یک مقاله ای با موضوع بررسی روند شهرنشینی ایران در دوره معاصر را برای چاپ به یکی از مجلات ارسال خواهم کرد و از خداوند می خوام که کمک کند مثل همیشه، همت و تلاش بیشتری در این زمینه انجام دهم و روز به روز به رشد علمی در این زمینه دست پیدا کنم.

دیرم شد ساعت یک کلاس دارم