- ۰ نظر
- ۲۸ آبان ۹۵ ، ۱۷:۰۹
رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانش آموزان و دانشجویان در ۱۲ آبان ماه سال جاری بیانات مهمی در خصوص استکبارستیزی و لزوم آن ایراد فرمودند که جای دارد مکررا این بیانات مطالعه شود تا به نحو شایسته مقصود ولی امر فهم شود. اما انگیزه ای که باعث تسطیر این سطور شد سوالی است که بعد از سخنرانی به ذهن نگارنده رسید که چرا با وجود این که ۳۷ سال از انقلاب اسلامی می گذرد و در این مدت رهبر معظم انقلاب یک تنه در مقابل سران استکبار ایستادگی و مقاومت کرده اند، بار دیگر مجبور هستند راجع به یکی از بدیهی ترین و ساده ترین مبانی انقلاب اسلامی یعنی استکبار ستیزی و اینکه چرا باید بگوییم مرگ بر آمریکا تبیین کنند؟ در حقیقت تبیین این شعار چه پیامی را به جامعه نخبگانی ارسال می کند و نخبگان در قبال این بیانات چه دستورالعملی را می توانند دریافت کنند؟ بنا بر این برای روشن شدن مطلب به ذکر دو نکته بسنده می کنیم:
۱- همانطورکه مقام معظم رهبری در این سخنرانی فرمودند؛ در داخل برخی افراد از نفس افتاده و پشیمان شده از گذشته خود این نوع نگاه را در بین مردم و به خصوص نسل جوان ترویج می دهند که حل مشکلات ما در گرو سازش با آمریکاست و اگر ما تا به حال پیشرفتی نداشته ایم به خاطر این است که با آمریکا در افتاده ایم و باعث شده ایم که در دنیا منزوی شویم، بنا بر این باید طرحی نو در انداخته و با آمریکا رفتار مسالمت آمیز داشته باشیم، بنا بر این مروجان این طرز تفکر در پس این دیدگاه غافلانه یا عامدانه نه تنها پیشرفت و ارتقاء ایران اسلامی را در سر ندارند بلکه قلب مبانی انقلاب اسلامی را نشانه گرفته اند و قصد استحاله انقلاب اسلامی را دارند. مهمترین وجه این طرز تفکر این است که می خواهند اراده امت غیر از اراده امام امت شود چراکه اگر این اتفاق بیفتد زمینه انحراف انقلاب اسلامی فراهم می شود. دقیقا این اتفاق در دوران امام حسن (ع) اتفاق افتاد؛ یعنی در حالی که امام حسن (ع) آماده جنگ بود و دست به شمشیر بود مردم می گفتند چرا باید بجنگیم، ما از جنگ خسته شده ایم و… . در مقطع کنونی هم در حالی که مقام معظم رهبری فرمان حمله به تمام حیثیت آمریکا می دهند عده ای با بزک کردن آمریکا قصد دارند چهره آمریکا را نزد مردم موجه جلوه کنند و بگویند حلّال مشکلات ما در گرو سازش با آمریکاست ولاغیر؛ در حالی که به واقع ماهیت این طرز تفکر توطئه ای علیه انقلاب اسلامی و آرمان های آن است.
۲- اما نکته دوم که بسیار مهم و کلیدی تر از نکته اول است؛ این است که نخبگان و دستگاه های تعلیم و تربیت تا چه حد در تبیین دشمن شناسی و استکبار ستیزی برای نسل جوان موفق بوده اند؟ چرا در کتاب های درسی و دانشگاه ها این مفاهیم و مبانی انقلاب اسلامی ارائه نمی شود و یا سطحی ارائه می شود؟ چرا یک جوان ۲۰ ساله در نظام اسلامی دشمن و توطئه هایش را نمی تواند حس کند؟ مقام معظم رهبری در همین سخنرانی پیرامون تسخیر لانه جاسوسی خطاب به وزیر آموزش و پرورش فرمودند: «چرا اینها را داخل کتاب های درسی قرار نمی دهید؟ چرا نمی گذارید نسل جوان ما، نسل جدید ما بفهمد و بداند که آمریکا با اینجا چه کرده و چه توطئههایی زیر سر داشته است؟». هر چند از این سیستم آموزشی که تفکر سکولاریستی بر آن احاطه دارد بعید است دانش آموزان و دانشجویان آن از تفکر ناب انقلابی و انقلابیگری ارتزاق کنند و اگر کسی یا جریانی بخواهند این نوع تفکر را در این سیستم آموزشی پیاده کنند به راحتی پس زده می شوند؛ لذا این جاست که نقش مساجد و منابر، هیئات مذهبی، پایگاه های بسیج، خطبای نماز جمعه، نخبگان و دلسوزان انقلاب به عنوان بازوان ولایت برجسته می شود تا شکاف بین نسل جوان و جدید را با انقلاب اسلامی ترمیم کنند و این امر میسر نمی شود جز اینکه با تامل در رویکرد وضع موجود، تغییر رویکرد انقلابی در جهت تسریع در رسیدن به اهداف انقلاب بدهند.
امشب بعد از جلسه قرآن فامیلی یه همهمه ای شد برای پیاده روی اربعین. یکی می گفت فردا عازمم، اون یکی می گفت سه شنبه طلوع آفتاب،یکی دیگه چهارشنبه و منم مات و مبهوت داشتم به صحبتهاشون گوش می دادم. با اینکه از قبل مطمئن بودم که نمی روم ولی بدجو دلم پرکشید برای کربلا پیش خودم گفتم انگار همه خبرا اونجاس و ما اینجا بیخیال از همه چیز. الان از این موندن خیلی پشیمونم و ای کاش مشکل جواز نداشتم و راهی می شدم .