یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

"بسم رب الشهدا و الصدیقین"
در پانزدهمین روز از ماه خدا در یکی از سالهایی که فرزندان آقا روح الله سودای آسمانها را داشتند به جرگه زمینیان پیوستم. آشنا به علوم آسمان و زمین و علاقمند به تاریخ معاصر ایران.این علاقه من را به سیاست کشاند ولی اهل سیاست نیستم، معتقدم سیاست "اهل"خودش را دارد و ما "اهلیت"آن را نداریم.منتظر انتقادات و پیشنهادات شما هستم.
arrahimi@chmail.ir
اینستاگرام
https://www.instagram.com/ahmadrrahimi

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

یک نگو نشان بده بی نظیر!

يكشنبه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۳، ۱۲:۴۲ ق.ظ

مجموعه داستان های " یادداشت های یک پزشک جوان " اثر میخاییل بولکاگوف را اوایل این ماه خواندم. این مجموعه بر اساس واقعیت نوشته شده و تجربیات بولکاگوف در اولین روز هایی است که پس از اتمام دانشگاه در بیمارستان یک روستای دور افتاده به عنوان تنها پزشک مشغول به کار می شود.

در صفحه 118 این داستان نویسنده به بهترین وجه از تکنیک نگو نشان بده بهره جسته و به جای اینکه بگوید به بیمارستان رسیدم این گونه رسیدن به بیمارستان را توصیف می کند:

"با دیدن این نور قلب تنهاییم آرام گرفت و هنگامی که دیگر فانوس با قوت بیشتری جلو چشمانم می درخشید، هنگامی که شعله اش بزرگ تر و نزدیک تر می شد، هنگامی که دیوار های بیمارستان از سیاه به سفید تبدیل شدند، هنگامی که پا به درون بیمارستان می گذاشتم ... "

 

من واقعا از این توصیف لذت بردم و برایم آموزنده بود و این نکته آموزنده را بهتر دیدم در قالب یک فرسته منتشر کنم. در ضمن در فرسته ای جداگانه به معرفی کامل این مجموعه خواهم پرداخت.

  • ۰۳/۱۱/۱۴
  • احمدرضا رحیمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی