یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

"بسم رب الشهدا و الصدیقین"
در پانزدهمین روز از ماه خدا در یکی از سالهایی که فرزندان آقا روح الله سودای آسمانها را داشتند به جرگه زمینیان پیوستم. آشنا به علوم آسمان و زمین و علاقمند به تاریخ معاصر ایران.این علاقه من را به سیاست کشاند ولی اهل سیاست نیستم، معتقدم سیاست "اهل"خودش را دارد و ما "اهلیت"آن را نداریم.منتظر انتقادات و پیشنهادات شما هستم.
arrahimi@chmail.ir
اینستاگرام
https://www.instagram.com/ahmadrrahimi

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

معرفی رمان: باده کهن

يكشنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۳، ۰۴:۲۴ ب.ظ

سال گذشته رمان باده کهن از اسماعیل فصیح را خواندم. چند خطی در مورد آن در یادداشت روز 1402/10/18 نوشتم که در اینجا منتشر می کنم.

۱۱:۵۵(دیشب رمان باده کهن تمام شد. کتاب متنش روان بود و به وضوح مشخص بود که بیست سی سال پیش نوشته شده است. انتقادی که خودم در حین خواندن داشتم این بود که دیالوگ ها تصنعی بودند. دکتر آدمیت را آن طور معرفی کرده و حالا با یک زن ازدواج موقت کرده و همه گفتگو ها در مورد عرفان و خدا باشد. به پایان که رسیدم هم فهمیدم کمال پری روح بوده و چندسال پیش شهید شده. اصلا چرا باید برای دکتری که بی دین است و عقل گرا چنین اتفاقی بوجود بیاید و در عرض دو هفته ایشان روزه گیر شود. آن هم یک هفته زودتر پیشواز ماه رمضان برود. بنظرم داستان دقیق نبود. البته برای دست گرمی هم بد نبود.

 

  • احمدرضا رحیمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی