یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

"بسم رب الشهدا و الصدیقین"
در پانزدهمین روز از ماه خدا در یکی از سالهایی که فرزندان آقا روح الله سودای آسمانها را داشتند به جرگه زمینیان پیوستم. آشنا به علوم آسمان و زمین و علاقمند به تاریخ معاصر ایران.این علاقه من را به سیاست کشاند ولی اهل سیاست نیستم، معتقدم سیاست "اهل"خودش را دارد و ما "اهلیت"آن را نداریم.منتظر انتقادات و پیشنهادات شما هستم.
arrahimi@chmail.ir
اینستاگرام
https://www.instagram.com/ahmadrrahimi

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

سین مثله ساربون

با چه رویی انگشترو برد

--------------

یادش بخیر محرم 94 شب اول قسمتی از یکی از شعر های اون شبه که امروز  دیدم مناسب این ساعت های پایانی ساله

  • احمدرضا رحیمی

چند روز پیش با ماشین میخاستم یه نیم دور بزنم و برم ماشین رو پارک کنم که یه اشتباه محاسباتی کردم و ماشین کشید به سپر پرایدی که پارک بود؛ماشینم رو پارک کردم رفتم ببینم چطور شده دیدم سپر ماشین تو رفته و دوتا سوراخ نسبتا بزرگ ایجاد شده. تعجب کردم که این تورفتگی از ماشین من باشه !بهرحال نیم ساعتی اونجا کار داشتم و هردفعه ای هم نیم نگاهی میکردم که اگه صاحب ماشین اومد بهش اطلاع بدم. کارم تموم شد ولی نیومد چنددقیقه ای هم منتظرش ایستادم ولی خبری نشد ناچارا برایش یادداشت گذاشتم. شب ساعت نه ونیم ده بود که زنگ زد گفت یادداشتت رو دیدم  وتشکر کرد که بهش اطلاع دادم و گفت الان تاریکه فردا میبینم ولی تو همون قسمت یه تورفتگی داشت که اگه بیشتر شده بود بالاخره فردا باهم صحبت میکنیم که دیگه تماس نگرفت.

دیشب چهارشنبه سوری بود مردم رو به سه گروه تقسیم کردم عده به دستورات پزشکان گوش کردند و به خاطر شرایط موجود (کرونا) بیرون نیامدند، عده ای هم آمدند بیرون رسم مزخرف چهارشنبه سوری رو انجام دادند و آتش روشن کردند و موسیقی و اسپیکر هایی با صداهای گوشخراش و گروه آخر هم به هر دوگروه خدمت کردند و شهر رو ضدعفونی کردند تا خدمتی باشد به مردم برای مبارزه با کرونا

اخبار و مطالبی که توی سایتها میخانم معمولا قسمت نظراتش رو هم میخونم ببینم مردم نظرشون راجع به اون مطلب چیه دیروز مطلبی خوندم به قسمت نظراتش مراجعه کردم دیدم یکی از کاربران مطلبی رو گذاشته که برایم خیلی جالب بود: "سلام استاد شما که فرمودید بذارید من هم یک خاطره بگم: به رسم دید و بازدید بعد از هر هیات میثاق با شهدای دانشگاه، یکی از بچه ها آمد سمت من و چون دیگران به غلط ما را هم پخی حساب می کنند، عرض ادب کرد و معانقه ای. بعد چند دقیقه ای من رو نگه داشت و از اینکه چقدر امام حسین علیه السلام ما را با همه بدی هایمان قبول دارد و خریده است و این که ما میتوانیم بیاییم هیات را نشانه همین فضل دانست و ... خب هیات دیروقت تمام شده بود، مثلا 11 شب (به قول قدیمی ها به ساعت قدیم!). یکی زنگ زد بهش و او انگار عنان از دست داده باشد پی حرفش را با من قطع کرد و محکم بازوی مرا فشار داد که جایی نروم و مرا همین طور نگه داشت! چند نفری هم دور ما بودند. به پشت گوشیه کمی گوش داد و بعد داد زد که بندازشون بیرون ... اینا موس موسشوننه... سه ماهه اجاره نداده... به زحمت دستش را از بازوم باز کردم ته قلبم گفتم که این مرام ندارد، عاقبت بخیر نمیشود... خلاصه این اواخر دیدم توی تلویزیون به عنوان محتکر ماسک جزو چند نفر شده ... خیلی دور نیست از مااگر ما هم انصاف نداشته باشیم."

  • احمدرضا رحیمی

این روزها عجیب دلمون تنگ شده برای یه سرفه یا یه عطسه درست و حسابی توی جمع!!! همه حواسشون به همدیگه هست و به شدت همدیگه رو زیر نظر دارند. فقط کافیه یه سرفه یا عطسه بکنی حتی دیگه جات تو خونه هم نیست چه برسه محل کار و فضاهای عمومی. یه عطسه که بکنی همه بهت نگاه میکنند و پیش خودشون میگند نکنه این کرونا داشته باشه، نکنه ناقل باشه خلاصه اینقدر بهت نگاه میکنند که شرمنده میشی این از مردم ؛ اگه تو جمع دوستان وهمکاران باشی که دیگه وضعیت بدتر ازاینه! رفتی دکتر؟ حتما برو دکتر؟ یه کم به خودت برس؟ تبت رو حتما چک کن و سین جیم های دیگه که آدم توبه کار میشه که چرا سرفه کردم

دیروز نزدیک غروب بود از سرکار که برمیگشتم سر راهم رفتم از نانوایی میدان حج نون بخرم تو صف نانوایی یه پنج شش نفری بودند، همینطور که ایستاده بودم فکر میکردم که نکنه یکی از ینها کرونا داشته باشه، نکنه میز نانوایی آلوده به کرونا باشه و فکرای مختلف که یه دفعه بی اختیار ذهنم رسید به این حدیث گهربار نعمتان مجهولتان:الصحه و الامان این روزها مصداق بارز این حدیث است. سلامتی مردم که تحت تاثیر این ویروس قرار گرفته و هر لحظه ممکن است سلامتی انسان بوسیله این ویروس در معرض خطر باشه و در نتیجه امنیت روحی روانی و اقتصادی مردم بوسیله ان به شدت پایین امده و خانه نشینی مردم و رکود سنگین کسب و کار را در پی داشته است.

  • احمدرضا رحیمی

 پست شب جمعه رو از وضعیت امروز واتس آپم انتخاب کردم. امشب بالاجبار برنامه دورهمی رو میدیدم؛ یه دفعه این فکر به ذهنم خطور کرد که چطور این برنامه با جمعیتی حدود صد و صدوپنجاه نفر باید برگزار بشه ولی نماز جماعت ها و جمعه ها و هیئات باید تعطیل بشه.!!!

از اوایل هفته تصمیم گرفتم که حتما سه شنبه شب تو جلسه هیئت هفتگیمون شرکت کنم و الحمدلله همینطور هم شد و خدارو شکر که خیلی چسبید وخیلی دوست داشتم. همیشه به خوم میگم زمانی می آید که حسرت این دورهمی ها رو میخوریم، حسرت این پای منبر نشستن ها،حسرت گریه کردن ها... این دورهمی کجا و آن کجا

 

 

  • احمدرضا رحیمی
 دیروز مقام معظم رهبری به مناسبت روز درختکاری و پس از کاشت نهال در خصوص ویروس کرونا  نکاتی رو بیان داشتند که یکی از آنها دستور معنوی ایشان، خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه بود. این دستور ایشان من رو ناخودآگاه یاد جنگ 33 روز حزب الله با اسرائیل انداخت .درجنگ 33 روزه حزب الله با اسرائیل،  شکست نیروهای حزب الله قریب الوقوع بود. مقام معظم رهبری دستور معنوی ارائه می کنند و می فرمایند: به رزمندگان بگویید دعای جوشن صغیر بخوانند. نهایتا جنگ به سمتی پیش رفت که جان بولتن در سازمان ملل به نخست وزیر قطر می گوید : الان باید جنگ متوقف بشود که اگر متوقف نشود ارتش اسرائیل از هم می پاشد و متلاشی می شود.
این دعا در پیروزی حزب الله چنان نقش موثری داشت که تا چندین سال بعد مردم در خانه ها و مغازه هایشان دعای جوشن صغیر را نصب کرده بودند.
حالا بعد از چند سال حضرت اقا در مواجه با ویروس کرونا ضمن تاکید بر رعایت اصول بهداشتی دستور معنوی ارائه دادند و فرمودند: دعای هفتم صحیفه سجادیه را بخوانید.
 
حالا این بار نوبت مردم ایران است و آزمون ولایت پذیری ؛تا چه حد دستور معنوی ایشان را گوش میدهیم؟ 
  • احمدرضا رحیمی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۰ اسفند ۹۸ ، ۲۰:۵۷
  • احمدرضا رحیمی

روز جمعه حضورم در انتخابات از لحاظ مکان و زمان متفاوت بود. در همه انتخابات مقید بودم تا جایی که امکانش هست اول وقت حضور پیدا کنم و با یک سری آداب و رسوم ابداعی خودم. در این انتخابات تصمیم گرفتم که در اصفهان رای بدهم ولی متاسفانه نتوانستم صبح زود بروم پای صندوق رای و با یک تاخیر هفت هشت ساعته حدود یاعت چهار چهارونیم بود که به یکی از حوزه های نزدیک بیمارستان غرضی مراجعه کردم و به لیست مورد تایید آیت الله مهدوی رای دادم.

 

هرچند هنوز آمار رسمی از حضور مردم در انتخابات اعلام نشده ولی با بررسی میدانی و پرس و جویی که از دوستان داشتم و آمارهای ارائه شده تا این لحظه نشان می دهد که مردم حضور کمرنگ تری نسبت به انتخابات های قبلی داشتند. اینکه چرا این انتخابات این جور شد نیاز به بررسی و تحلیل دارد که کار من و امثال من نیست که نظر بدهیم . ولی آنچه که از شواهد پیداست مردم واقعا از مسولین گلایه مندند به خصوص در این دوسال اخیر. دوسالی که در هر روز آن میشد بی تدبیری و بی هنری مسولین رو دید؛ در این دوسال هر روز مردم خودشان را در تنگناهای اقتصادی می دیدند و مستقیم سفرشان را تحت تاثیر قرار می داد. تصمیماتی که هر روز وضع مردم را بدتر می کرد مردم هم چاره ای جز تحمل یک فشار اقتصادی بر اثر بی تدبیری و بی خیالی مردم را نداشتند؛ هر روز مذاکره مذاکره مذاکره هر روز آمریکا آمریکا آمریکا و اینها هم دردی از مردم رو دوا نکرد. اینکه تا چقدر عمدا بوده یا سهوا این بحث دیگری است ولی برای نمونه مردم صبح از خواب بیدار بشوند و ببینند بنزین گران شده و با کمال وقاحت رئیس جمهور هم بیاید بگوید من هم وقتی بیدار شدم دیدم بنزین گران شده! مردم چه حالی پیدا می کنند.آیا برآشفته نمی شوند؟ ویا مفاسد اقتصادی دیگری که هر روز میبینیم که یک پای ثابت آنها دولتها و مسئولین هستند!
این مردم همان مردم چند روز قبل 22 بهمن و تشییع کنندگان شهید سلیمانی هستند پای کار این انقلاب و نظام  اسلامی هستند ولی از مسئولین بدعهد و دروغگو که هر روز باتصمیمات و سیاست هایشان عرصه زندگی رو بر مردم تنگ می کنند بیزارند. بنظرم این مجلس کار بسیار سختی دارد باید با مجموعه قوانین و تصمیماتش نقاط ضعف دولت رو پوشش دهد و یکبار دیگر اعتماد مردم رو به مجلس  برگرداند و از هم اکنون زمینه ساز یک انتخابات پرشور  رو برای سال 1400 فراهم کند.

یک کاری میخام انجام بدم برای اولین بار که چند ماهی است شروع کردم و به نیمه راه رسیده؛البته تا اینجای کار من بهره برداری خودم رو بردم و به نتیجه ی خوبی رسیدم و اگر همین جا هم متوقف بشه حرجی برایم نیست چون که کارم رو انجام دادم ؛ حالا از اینجا به بعد میخام مسیرم رو عوض کنم و به نقطه ای که مدنظر دارم برسم . مشورت هایی انجام دادم و از نظرات دیگران استفاده کردم و شاید اواخر این هفته رسما شروع کنم. 

 

  • احمدرضا رحیمی