یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

"بسم رب الشهدا و الصدیقین"
در پانزدهمین روز از ماه خدا در یکی از سالهایی که فرزندان آقا روح الله سودای آسمانها را داشتند به جرگه زمینیان پیوستم. آشنا به علوم آسمان و زمین و علاقمند به تاریخ معاصر ایران.این علاقه من را به سیاست کشاند ولی اهل سیاست نیستم، معتقدم سیاست "اهل"خودش را دارد و ما "اهلیت"آن را نداریم.منتظر انتقادات و پیشنهادات شما هستم.
arrahimi@chmail.ir
اینستاگرام
https://www.instagram.com/ahmadrrahimi

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

یادداشت امشب

جمعه, ۲۸ مهر ۱۴۰۲، ۱۰:۵۳ ب.ظ

پشت میز نشستم. خودکار و  کاغذ را آماده کردم. همه چیز مهیا بود که بنویسم. اما ناخودآگاه ذهنم متوجه وبلاگ شد. بدون این که تاملی کنم و یا مقاومتی کنم دستم به سمت لپ تاب رفت. لپ تاب را روشن کردم. دلم قنج می رفت که هرچه زودتر ویندوز بالا بیاید و وبلاگم را ببینم.هرچقدر من عجله داشتم ویندوز سر صیر و حوصله.ویندوز بالا آمد.حالا وای فای مگر متصل میشود؟! بالاخره وصل شد. سریع ادرس را زدم. " یادداشتهای شخصی احمدرضا رحیمی ". به به! این وبلاگ منه.این رفیق دوازده ساله منه.این صندوقچه اسرار منه.این همدم و غمخوار منه.نمی دانم چرا وقتی این صفحه را می بینم حس خوبی پیدا می کنم. یک حس تعلق خاطر عجیب.

همین چند خط، همین چند کلمه، چه حس خوبی به من داد. حالا با روحیه ای مضاعف بروم سراغ خودکار و کاغذ. خطوط چند دقیقه ای است که به صف شده اند و منتظر خوش رقصی های کلمات

  • ۰۲/۰۷/۲۸
  • احمدرضا رحیمی

نظرات  (۱)

سلام و درود

وبلاگ بهترین دوست و. راز دارترین هستش

دوستی تون محفوظ و پایدار 🌷 🌷 

پاسخ:
سلام
ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی